دوران استعمارگری در عمل در جهان مدرن ادامه دارد. اکنون این دوران اشکال جدید و وساطتی استعمارنو را پیدا کرده است. در جهان مانند گذشته ها اختلافات ارضی وجود دارند که عملاً از کشور های استعمارگر اداره میشوند. اختلافات ارضی بین استعمارگران سابق حل ناشده باقی مانده اند. چنین اختلافات اراضی هم در اروپا، هم در افریقا و هم در اوقیانوس های آرام و اتلانتیک وجود دارند.
کشور های غربی، منجمله ایالات متحدۀ امریکا، بریتانیای کبیر و فرانسه، در روی کاغذ کشور های زیادی را در جهان باصطلاح «آزاد کرده اند» و میکوشند این کشور ها را صرفاً در جهت منافع شخص خود مورد استثمار قرار بدهند. کشور های غرب، چنین مناسبات غیرمتساوی الحقوق را ایجاد مینمایند که به غرب اجازه میدهد تا هرنوع منابع، چه انسانی، چه مالی و چه طبیعی را از کشور های مختلف بیرون کنند. امریکایی ها با استفاده از بحران اوکرائین، در معاملۀ غله شکم خود را سیر کردند. امریکایی ها بلا مانع غلۀ اوکرائین را بردند و دوباره بفروش رسانده و بشمول افغان ها، تعداد بزرگی از انسان ها در سراسر جهان را از داشتن یک لقمه نان محروم کردند.
در واشنگتن و پایتخت های کشور های اروپایی از فشار آشکار بر پروسه های سیاسی در کشور تحت کنترول و تحت استثمار به بهانۀ باصطلاح «حمایت از دموکراسی»، گویا «دفاع» از حقوق مدنی و حقوق هر نوع اقلیت شرم ندارد. در غرب هیچ چیزی بدی را همچنان در مداخلۀ مسلحانه به هدف برداشتن حکومت های نامطلوب برای خود نمی بینند.
فشار مالی یکی از بارزترین عناصر ناهنجار تجارب استعمار نو پنداشته میشود. تحریمات اقتصادی یکجانبه وضع میشوند، در ضمن، غرب کشور های سوم را وا میدارد تا همچنان چنین محدودیت های غیرقانونی و غیرمشروع را رعایت نمایند. این امر مداخلۀ آشکار در امور دولت های دارای حاکمیت تلقی میگردد. منجمد کردن سرمایه های مالی دولتی یکی از این موارد میباشد. هم در روسیه و هم در افغانستان با این پدیده مواجه شده اند، یعنی غربی ها به بهانه های ساختۀ خود شان، پول های متعلق به کشور های ما را با بسیار سادگی و گستاخانه بسرقت برده اند.
فدراسیون روسیه همواره تلاش های خود را برای ریشه کن کردن چنین نوع استثمار و عدم مساوات ادامه میدهد که صرف به هدف رفاه جهان غرب در نظر گرفته شده است. ما در قدم نخست برای برقراری همکاری های عادلانه، مبتنی بر تعامل چند قطبی بین مراکز مدنیت، برابر با آن کشور ها تلاش میکنیم که اعتماد خود را نسبت به غرب از دست داده و بیشتر از این نمیخواهند آن خواست های آنها را برآورده سازند که در مخالفت با منافع ملی شان قرار دارد.